به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: او در متنی که از سوی روزنامه هم میهن منتشر شده، نوشته است: «امر حجاب زنان دستکم در این زمان مسئلهایست که نحوه برخورد رسمی با آن در تبدیل مسئله به بحران نقش داشته و دارد. موضوع حجاب اجباری و عدم تمکین به آن از سوی بخشی از جامعه یکی از مسائل پیش روی کشور است که بهویژه اخیراً نگرانیها و التهابهایی را در پی داشته است. این مسئله و مسائل مشابه آن نمیتواند در سطح نگرشها و راهبردها و راهکارهایی که ناکارآمدی خود را نشان دادهاند، باقی بماند.
سخن بر سر این نیست که حجاب براساس آموزههای دینی و سنت امری واجب است و فرد متدین باید آن را رعایت کند، بلکه سخن بر سر آن است که آیا اجباری کردن آن از سوی حکومت اولاً معقول و نتیجهبخش است؟ ثانیاً با توجه به همه جهات و با توجه به اینکه چهبسا در سایه آن بسیاری از ارزشها که از اهمیت بیشتری برخوردار است، لطمه میبیند و نیز آسیبی که به منافع جمعی میزند بهخصوص با شیوهها و برخوردهای ناروا، جایز است؟
ما امروز با جامعهای متکثر و متنوع و متفاوت با گذشته روبهرو هستیم که باید به درستی آن را بشناسیم و برای چالشها و مسائل و تنگناهای برآمده از این تحول گسترده و غیرقابل انکار واقعبینانه و با افق گشاینده در جستوجوی راهکار باشیم. درستترین و مؤثرترین راه، مدد گرفتن از نخبگان دلسوز و مجموعههای علمی و تخصصی جامعه بهجای اتخاذ رویکردهای تنگنظرانه و اتخاذ روشهای براندازانه و خودبراندازانه و رفتارهای مخرب است.
به این منظور از جمعی از نخبگان و صاحبنظران در حوزههای علوم اجتماعی، حقوق و محققان حوزوی درخواست کردم که در پی اعتراضهای پائیز گذشته به رعایت اجباری حجاب که نمودی از بحرانی فراگیرتر در روابط حکومت و جامعه است، به هماندیشی و چارهجویی بپردازند. گفتوگوهای ما (این جمع) ناظر به مبانی و چارچوبهای علمی و راهگشا و اصلاحگرانه بوده است و بیش از هر چیز از منظر فهم امر واقع اجتماعی و نیل به حل مسئله تنظیم شده است.
باوری که در بخشهای مختلف آن مورد تاکید قرار گرفته است، واقعیت داشتن کثرت و تنوع علائق و منافع و سلیقهها در جامعه ایران است نه ایستادن در این سو یا آن سوی سیاستهای هویتی و منازعاتی که این نوع سیاستها بر میانگیزد.
باورها و رفتارهای دینی که با صورتها و شکلهای متنوع در تجربه زیسته متدینان جامعه ایران امروز بروز و ظهور مییابد، بخشی از واقعیت انکارناپذیر جامعه ما است؛ آنچه مناقشهبرانگیز است بهرهگیری از اجبار حکومتی در پوشاندن لباسی تنگ بر پیکر واقعیّت اجتماعی متکثر است.
اعتراض به اجباری بودن حجاب شرعی، نمودی از امری بنیادیتر در رابطه حکومت-دولت و جامعه در ساحتهای متفاوت زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. اگر دولت در معنای عام آن متولی نفع جمعی و تسهیلکننده نیل به کامروایی مشترک همه یا لااقل اکثریت شهروندان تصور نشود یا اگر سیاستهای دولت در نظر اکثریت جامعه به برخورداری و قدرتمند شدن اقلیتی از جمعیت تصور شود درحالیکه نسبت گروههای کمبرخوردار و فقیر (نسبی و مطلق) در جامعه، در دورهای نسبتاً طولانی افزایش یافته است، کل قرارداد اجتماعی و سیاستهای دولت و حکومت به موضوع اعتراض تبدیل میشود.».
درباره این نوشته گفتنی است: موضوع الزام حجاب همچنان که الزام قانونی است، الزام شرعی است؛ بنابراین بر خلاف تظاهر خاتمی به مخالفت با اقدام امروز حکومت، او با اصل الزام شرعی حجاب (حکم الهی) مخالفت میکند و نعوذبالله حکم الهی را خلاف عقل و مصلحت میشمارد. خاتمی همچنین مطلع است که الزام قانونی حجاب نه مربوط به امروز بلکه مطالبه حضرت امام در همان ماههای اول پیروزی انقلاب میباشد و جالب این که همان زمان، عدهای در مخالفت با الزام حجاب، راهپیمایی کردند و طبیعتا عدهای به سیاق تربیت قبل از انقلاب کلا فاقد حجاب بودند. اما این تنوع و تکثر تلقیها هرگز بهانهای برای مخالفت برای اجرای احکام اسلامی از سوی خاتمی و همطیفان وی نشد. بلکه متقابلا بر سختگیری در این باره و ارتکاب برخی رفتارهای تند مورد مخالفت حضرت امام هم اصرار داشتند!
موضوع مهم این است که فارغ از الزامات و احکام لازمالاجرای شرعی، هر الزام قانونی دیگر در موضوعات مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی اقتصادی، موافق و مخالفانی دارد و به صرف تفاوت نظرات کسی نمیتواند بگوید که فلان مصلحت عمومی به صرف عدم اتفاق نظر که هرگز در هیچ مسئلهای پدید نمیآید، تبدیل به قانون الزامآور نشود. این بهانه و توجیه نه در نظامهای غربی و نه در نظامهای دیگر سیاسی پذیرفته نیست.
دیگر این که حجاب، لازمه لاینفک صیانت از حریم عمومی عفاف و امنیت اخلاقی جامعه است و در مقابل، مورد هجمه شدید دشمنان تاریخی اسلام و ایران قرار دارد، دشمنانی که عفاف و حجاب را رکن اقتدار و انسجام جامعه ایران میدانند. در چنین مصاف غیرقابل انکاری، عجیب است که یک فرد ملبس به لباس روحانیت، همان سخنی را طوطیوار تکرار میکند که مطلوب و مطالبه و آماج حمله دشمن است! ادعای «بهرهگیری از اجبار حکومتی در پوشاندن لباسی تنگ بر پیکر واقعیّت اجتماعی متکثر است»، برخلاف واقعیت موجود و مقارن با اجرای برنامه دشمن برای برهنهسازی زنان و ربودن گوهر عفاف و حیاست. بدگمانی هنگامی تقویت میشود که توجه کنیم خاتمی در فتنه سال ۸۸ و اغتشاشات سال گذشته، همچون مهرهای بیاختیار، از عناصر شبههپراکن و نقشآفرین در آشوبافکنی نیابتی دشمن بود.